مناجات شب یلدایی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
شبی که با تو شود طی شبیست یلدائی نـه ایـن دقـایـق بـیمـعــنـی اهـــورائـی وان یـکـاد بـخـوانـیم و در فـراز کـنیـم بـه مـقـدم سـحــر جـمـعـهای تـمـاشـائی حضور مجلس انس است و دوستان جمعند خـدا کـنـد که در این بـزم عشق باز آئی ترنج و تیغ به کـف؛ منـتظر سر راهت نشـسـته یـوسف صدیق، بسکه زیـبـائی کدام دیده ز هجرت گریست این شب را امیـر بـادیـه گـرد، ای خـدای تـنـهـائـی چـگـونه بیتو سـپـر میشـود دقـایق ما بیـا که درب دلـم تـا مـدیـنـه بـگـشـائـی «به رغم مدعـیانی که منع عـشق کنند» جـمال چـهـره تو حـجـتیست زهـرائی |